تئوری انتخاب بر پایهی اصل سادهای است: هر فرد تنها قدرت کنترل خود را داشته و قدرت محدودی برای کنترل دیگران دارد. استفادهی موثر از تئوری انتخاب به افراد این امکان را میدهد که مسئولیت زندگی خود را بر عهده بگیرند، در عین حال از تلاش برای هدایت تصمیمات و زندگی دیگران دست بکشند. این تئوری، افراد را به مسئولیت پذیری انتخابهای خود توانمند میکند و به آنها این امکان را میدهد که دیگران را در مسئولیتپذیری انتخابهای خود حمایت کنند. در نتیجه، رفتارهای منفی کاهش مییابند، روابط تقویت میشوند و احساس رضایت در زندگی افزایش مییابد. به وسیلهی تئوری انتخاب، هر فرد قادر است با دانستن محدودیتهای قدرت کنترل خود، به شکلی موثر مسئولیت زندگی خود را به دست بگیرد و از تلاش بیجا برای کنترل اشخاص دیگر دست بکشد. در این بخش از وبسایت خانم روانشناس بیشتر از این نظریه جذاب و معروف میگویم تا با هم بیشتر یاد بگیریم؛ شما در پایان با این نظریه و چگونگی پیادهسازی و مبدع آن و کتاب معروف این نظریه به صورت توصیفی و صوتی آشنا خواهید بود.
تعریف تئوری انتخاب یا نظریه انتخاب چیست؟
تئوری انتخاب توسط دکتر ویلیام گلاسر William Glasser ایجاد شد. این تئوری بر تأکید بر کنترل فرد بر احساسات و اعمال خود تأکید دارد. اختلافات به وجود میآیند زیرا ما تنها قادر به کنترل رفتار خود هستیم. تئوری انتخاب ویلیام گلاسر مفهومی را آموزش میدهد که بر اساس آن متوجه میشویم همهی رفتارها انتخاب شده هستند. تئوری انتخاب گلاسر اعلام میکند که تمام رفتارهای انسانی تحت تأثیر تمایل به برآورده کردن پنج نیاز اساسی انسان قرار دارند:
۱. نیاز به عشق و پذیرش
۲. نیاز به قدرت
۳. نیاز به آزادی
۴. نیاز به سرگرمی
۵. نیاز به بقا
در ادامه بیشتر به این نیازها و نکات مربوط به آنها میپردازم. تئوری انتخاب ویلیام گلاسر ادعا میکند که هر کاری که انجام میدهیم، به منظور برآورده کردن یک یا چند مورد از این پنج نیاز اساسی است. با افزایش خودکنترلی، ما قادر به انجام انتخابهای بهتر و مسئولانهتر هستیم و تئوری انتخاب توصیه میکند که هفت عادت ارتباطی متصل کننده را در تمام ارتباطات به کار گیریم. این عادات عبارتند از:
۱. حمایت
۲. تشویق
۳. گوش دادن
۴. پذیرش
۵. اعتماد
۶. احترام
۷. مذاکره در تفاوتها
از سوی دیگر، تئوری انتخاب به عنوان نقاب بر هفت عادت افترا، سرزنش، شکایت، هنجار، تهدید، مجازات و دلالت و پاداش برای کنترل استفاده میکند. این عادتهای مهم تئوری انتخاب برای کنترل افراد استفاده شده و در نهایت منجر به سوءتفاهم و حسرت میشوند. این عادتها عبارتند از:
۱. انتقاد
۲. سرزنش
۳. شکایت
۴. خردهگیری
۵. تهدید
۶. مجازات
۷. دلالت، پاداش برای کنترل
ما همه انتخاب میکنیم که از عادتهای متصلکننده یا عادتهای جداکننده در روابط خود استفاده کنیم.
10 اصل تئوری انتخاب | اصول نظریه انتخاب
تئوری انتخاب بر ده اصل (اصول کلی) تأکید دارد.
انسانها تنها قادر به کنترل رفتار خود هستند. |
هر آنچه ما از دیگران میدهیم یا دریافت میکنیم، اطلاعات است. |
همه مشکلات روانی دائمی مشکلات ارتباطی هستند. |
حداقل باید یک رابطه رضایتبخش داشته باشیم. |
گذشته بسیار به هویت ما ارتباط دارد، اما ما را زندانی نمیکند. |
ما تحت تأثیر پنج نیاز ژنتیکی قرار داریم. |
این نیازها را با ساختن “جهانهای کیفی” برآورده میکنیم. |
تمام رفتار از چهار عنصر تشکیل شده است: عمل، احساس، تفکر و فیزیولوژی. |
شناخت اینکه همه ما بر خودمان کنترل داریم، آزادی را به دنبال دارد. |
تنها کنترل “مستقیم” را بر رفتار و تفکر داریم، اما میتوانیم از طریق اینها کنترل “غیرمستقیم” روی احساسات و فیزیولوژی پیدا کنیم. |
جهان کیفی از نظر تئوری انتخاب
تئوریهای ویلیام گلاسر بر مفهوم جهان کیفی تأکید میکنند، پس باید با اصطلاح دنیای کیفی نیز آشنا باشیم. جهان کیفی یک فضا در ذهن است که افراد تصاویر ذهنی خاصی از آنچه برایشان اهمیت دارد، در آن ذخیره میکنند. آنها ممکن است تصاویری از مکانها، اشیاء، اعتقادات و افرادی که برایشان اهمیت دارند، در این فضا ذخیره کنند.
گلاسر معتقد بود که تصاویر موجود در جهان کیفی احساس خوبی ایجاد میکنند و حداقل یک نیاز اساسی را برآورده میکنند. این تصاویر نیازی به تطابق با استانداردهای جامعه ندارند و برای هر فرد منحصر به فرد هستند و ایده و تصویر ما از زندگی ایدهآل در جهان کیفی قرار دارد.
دنیای ادراک شده در نظریه انتخاب
تئوری انتخاب میگوید که ما جهان واقعی را از طریق ادراکات خود تجربه میکنیم. ما اطلاعات را از پنج حس خود جمعآوری میکنیم و سپس آن را از طریق فیلتر دانش کلی خود عبور میدهیم.
فیلتر دانش کلی
فیلتر دانش کلی از هر آنچه در طول زندگی خود تجربه کردهایم تشکیل شده است. هنگامی که با اطلاعات جدید روبرو میشویم، باید تصمیم بگیریم. ما میتوانیم:
اطلاعات را نادیده بگیریم.
باور کنیم که اطلاعات ممکن است معنادار باشند، اما نیاز به بررسی بیشتر داشته باشند.
تصمیم بگیریم که اطلاعات معنادار است و آن را از طریق فیلتر ارزیابی به اشتراک بگذاریم.
اطلاعاتی که از طریق فیلتر ارزیابی عبور میکنند، یک ارزش اختصاص مییابد.
اطلاعات لذتبخش یک ارزش مثبت است.
اطلاعات ناخوشایند یک ارزش منفی است.
اطلاعاتی که در میان قرار میگیرند، به عنوان اطلاعات طبیعی در نظر گرفته میشوند.
این فرآیند بسیار شخصی است. دیدگاههای ما میتوانند با دیدگاه همردههای ما به شدت تفاوت داشته باشند. گلاسر باور داشت که دنیای ادراک شده ما آنچه را واقعیت میپنداریم، است.
تفاوت دیدگاه ها بستگی دارد به:
متغیرهای مختلف از جمله جنسیت، سن، تحصیلات و تجربه است.
برای هر فرد منحصر به فرد است.
همیشه با گردآوری اطلاعات جدید، در حال تغییر است.
احتمالاً نادرست است (اما در آن لحظه حس میشود که درست است).
عملکرد تئوری انتخاب | آموزش کار نظریه انتخاب
ما میدانیم که آموزش به مراجهان برای تغییر اعمال/تفکر آنها میتواند بر ترتیب احساسات آنان و نحوه پاسخ بدنشان به استرس تأثیر بگذارد. آموزش یک مثال فوقالعاده در این زمینه است. دانشآموزانی که از ناتوانی در غلبه بر مفاهیم خاص و کسب مهارتهای خاص ناخشنود هستند، ممکن است آموزش ببینند که چگونه تفکر خود را در مورد آنچه برای آنها جهان کیفیشان را تشکیل میدهد، بازنگری کنند.
طبق یک مقاله در مجلهی سایکالوژی تودی، تئوری انتخاب و واقعیت درمانی، زمان زیادی را بر روی گذشته صرف نمیکنند. آنها از مراجعان میخواهند که روی حال (واقعیت) تمرکز داشته باشند. از آنها میخواهیم که تغییراتی را در رفتارهای خود تصور کنند که به آنان کمک کند تا آنچه را میخواهند از زندگی خود (یا دیدگاهی که از جهان کیفی خود دارند) بگیرند.
گلاسر مفهوم رفتار کلی را توسعه داد. رفتار کلی از چهار عنصر عملکرد، تفکر، احساس و فیزیولوژی تشکیل شده است. افراد تنها میتوانند نحوه عملکرد و تفکر خود را کنترل کنند. تغییرات مستقیم در افکار و اعمال نیز تغییرات غیرمستقیمی در این حوزهها ایجاد میکنند.
تئوری انتخاب افراد را تشویق میکند که روابطی را ایجاد کنند که “جهانهای کیفی” را برای ساخت همکاری و ارتباط با دیگران ایجاد کنند.
واقعیت درمانی چیست؟
واقعیت درمانی با استفاده از اصول تئوری انتخاب ایجاد شده است. هدف اصلی واقعیت درمانی این است که مراجعان تصمیماتی انطباقی بگیرند که به آنها کمک کند تا نیازهای اساسی انسانی خود را برآورده سازند. گلاسر به عنوان یک مفهوم، به بیماری روانی به معنای آن به طور خاص باور نداشت؛ او به جای اینکه به بیماریهای ذهنی معتقد باشد، معتقد بود که مشکلات نتیجه عدم دستیابی به اهداف هستند. او معتقد بود که بیماری ذهنی یک نمودی از ناراضی بودن است. از آنجا که تئوری انتخاب در حال حاضر کار میکند، از مراجع خواسته میشود که بر روی حال حاضر تمرکز کند به باز کردن مجدد تجربیات گذشته نپردازد.
واقعیت درمانی بر روی رابطه مراجع-تراپیست تأکید دارد. اعتقاد بر این است که رابطه درمانی به عنوان یک الگو برای روابط دیگر در زندگی مراجع عمل میکند. در واقع، گلاسر باور داشت که بسیاری از مشکلات روانی مشکلات ارتباطی هستند. وظیفه تراپیست این است که مراجع را به سوی انتخابهایی هدایت کند که نتایج انسانی مثبتتری به همراه دارند.
واقعیت درمانی یک رویکرد حل مسئله است. مراجع باید درک کند که رفتار فعلیاش ناکارآمد است و باید برای بهبود آن تغییر کند. این است که او اهداف خود را درک میکند. مراجع موفق یاد میگیرد که به عنوان فردی مسئولیت پذیر برخورد کند و به تعهد بپردازد تا رفتار انطباقیتری داشته باشد.
واقعیت درمانی در مقابل مشکلات متعدد مؤثر است، از جمله اعتیاد و سایر اختلالات رفتاری. واقعیت درمانی به خصوص در کمک به نوجوانان برای حل مشکلات رفتاری در مدرسه و جامعه، موفقیت زیادی نشان داده است.
روانشناسی کنترل داخلی در مقایسه با کنترل خارجی
یکی از اصول اصلی تئوری انتخاب این است که “همه رفتارها اهدافی دارند.” به عبارت دیگر، رفتار شما بهترین تلاش شما در آن لحظه است، با توجه به اطلاعاتی که در دسترس دارید، برای بهترین شکل برآورده کردن نیازهایتان. راه دیگری برای ابراز این موضوع این است که همه رفتار شما تلاشی است برای ایجاد دنیای واقعی مشابه تصاویری که در جهان کیفی شما وجود دارد.
تمرین تئوری انتخاب شامل درک انتخابهایی است که برای برآورده کردن نیازهایتان انجام میدهید و ارزیابی خود از اینکه آیا این رفتارها واقعاً به شما کمک میکنند تا به آنچه که میخواهید به نحو موثرتری دست پیدا کنید، بپردازید. این عمل تئوری انتخاب در زندگی شما شامل یک تغییر در دیدگاه و رفتار شما از روانشناسی کنترل خارجی است، یعنی باور به اینکه تجارب و رفتارهای شما توسط نیروهای خارجی مانند شانس، شرایط، دیگران و عوامل خارجی تعیین میشود.
روانشناسی کنترل داخلی:
باور به اینکه شما مسئول انتخابهای خود و پیامدهای حاصل از آن هستید.
ارزیابی تفاوت بین آنچه در جهان کیفی خود میخواهید و آنچه در دنیای ادراک شده دارید، شما را به انجام اقدام ترغیب میکند. تمرین تئوری انتخاب دانش و مهارتهای لازم را فراهم میکند تا از افسانه کنترل خارجی دست بکشید و استفاده از عادات جداکننده را کاهش دهید، به جای آن از کنترل داخلی آگاه شوید و عادات اتصالآور را پیادهسازی کنید. این باعث نزدیکتر شدن به آنچه در جهان کیفی خود میخواهید، یعنی روابط بهتر و زندگی بهتر منجر میشود.
کتاب تئوری انتخاب ویلیام گلاسر
“تئوری انتخاب” نوشته ویلیام گلاسر یک کتاب معروف در زمینه روانشناسی و توسعه فردی است. ویلیام گلاسر، روانشناس و نویسنده آمریکایی، تئوری انتخاب را بر اساس اعتقادهای خود درباره رفتارها و تصمیمگیری فردی توسعه داد. این تئوری اساساً بر پایهی ایدهای ساده است که هر انسان توانایی کنترل تنها بخشی از زندگی اش را دارد و از آنجا که تصمیمهای خود را انجام میدهد، باید به مسئولیت این تصمیمها بپردازد.
در این کتاب، ویلیام گلاسر تئوری انتخاب خود را شرح داده و بر اهمیت کنترل داخلی و مسئولیت پذیری در زندگی فردی تأکید میکند. او به این اعتقاد دارد که هر رفتار انسان هدفمند است و نتیجه تصمیماتی است که بر اساس نیازها و خواستههای افراد به وجود میآید. گلاسر ایده میدهد که برای داشتن زندگی مثبتتر و رضایتبخشتر، افراد باید از توانایی کنترل خودشان استفاده کنند و مسئولیت پذیری را در زندگی خود تجربه کنند.
در کتاب، مفاهیمی همچون “جهان کیفی”، “دنیای ادراک شده”، و “عادات اتصالآور و جداکننده” نیز مطرح میشوند. گلاسر تشویق میکند که افراد از این اصول برای بهبود روابط، افزایش کنترل داخلی، و دستیابی به اهداف شخصی استفاده کنند.
کتاب “تئوری انتخاب” به عنوان یک راهنمای عملی برای افرادی که میخواهند زندگی خود را بهبود بخشند و بهترین تصمیمات را برای رضایت شخصی بگیرند، شناخته میشود. من کتاب تئوری انتخاب را خواندم و آن را برای شما هم گذاشتم تا دانلود کنید؛ پیشاپیش امیدوارم صدای خسته من و تپقها را نادیده بگیرید و به اصل موضوع گوش بدهید.
دانلود کتاب صوتی تئوری انتخاب ویلیام گلسر
لطفا باز هم به وبسایت من سر بزنید سایر فصلها نیز با کیفیت بهتر بارگذاری میشود:
قسمت 1
قسمت 2
قسمت 3
کتاب صوتی تئوری انتخاب گلسر قسمت3
قسمت 4
قسمت 4 فصل 1 کتاب صوتی تئوری انتخاب گلسر
قسمت 5
قسمت 6
قسمت 7
قسمت 8
قسمت 8 فصل 1 کتاب تئوری انتخاب ویلیام گلسر
قسمت 9
برخی از فایلها به دلیل محدودیت وبسایت زیپ هستند لطفا برای گوش دادن از zip خارج کنید.
جمع بندی
هرکسی انتخابهای متنوعی در زندگی خود دارد حتی گاهی که تصور میکنیم هیچ انتخاب نیست باز هم انتخابی وجود دارد برای مثال دختری که به زور باید با فردی مسن ازدواج کند نیز انتخابهایی نظیر فرار از خانه یا خودکشی و… را دارد؛ به یاد داشته باشید که منظور از انتخاب این نیست که همیشه انتخابهای موجود خوب و مناسب هستند بلکه فقط بحث این است که هرکسی انتخاب دارد و برای زندگی شاد و آرامتر نباید دست به کنترل دیگران بزنیم.
البته من همیشه فکر میکنم که شاید این تئوری شامل نقدهایی هم بشود مثل این که در جوامعی با حکومت دیکتاتوری انتخاب قشر زیادی از مردم گرفته شده است آیا آنها باز هم باید اطاعت کنند؟ آیا در این مواقع باید به انتخاب دیکتاتور احترام بگذارند؟ یا مواردی مثل نسل کشی آیا افراد انتخابی دارند؟ آنها فرار هم که میکنند باز کشته میشوند یا مواردی از این دست.
نظر شما چیست؟
خیلی ممنون از مطالب و وقتی که گذاشتید